روزی عقابی خسته داشت پرواز میکرد که ناگهان گنجشک آبادانی میره طرفش میگه کا وسعت پر و حال میکنی؟ عقابه میگه بروحوصلتو ندارم گنجشکه بازم پیله میکنه میگهکا وسعت بال رو حال میکنی؟ عقابه بازم میگه بروحوصلت و ندارم وگرنه میام یه کاری میکنم پرات بریزه. گنجشکه میگه مردی بیا. عقابه میره طرف گنجشکه میزنه پراشو میریزه. گنجشکه در حال افتادن میگه کا هیکلو حال میکنی؟؟
***
یه تهرانیه میاد خالی ببنده روی آبادانیه رو کم کنه میگه سگای ما هر وقت بخوان بیان تو خونه اول در میزنن بد میان داخل! آبادانیه میگه: ولک مگه سگاتون کلیدندارن؟!؟
***
آبادانیه یه پنجاه تومانی تقلبی چاپ می کنه لو میره میگیرنش ... آبادانیه میگه از کجا فهمیدین کار منه؟ میگن: آخه کنار در دانشگاه تهران سمبوسه فروشی کجابوده؟!؟!؟
***
یه تهرانیه و آبادانیه رو داشتن اعدام میگردن. تهرانیه مثل بید میلرزید ...آبادانیه با خونسردی تمام نگاهی کرد به تهرانیه و گفت: کا مگه بار اولته!!
نظرات شما عزیزان:
رشيدسليمانزاده 
ساعت12:03---16 تير 1390
وبلاك عالي داريد چرا تبليغات رو دروبلاكتان نميذازيد تا درآمد كسب كنيد من لينكي براي شما ميذارم برويد وبا ثبت نام درآنجا درآمد كسب كنيد.
http://persianhit.ir/?section=user&action=register&t=pub &fer=6329
|